طب سنتي در ايران

نویسنده: زهرا بويري

قدمت و پيشينة طب سنتي را در هيچ كشوري به درستي نمي‌توان تخمين زد اما مي‌توان اين احتمال را داد كه با خلقت بشر علم پزشكي نيز به وجود آمد. در مجموع از زماني كه انسان در بدن خود درد و ناخوشي را حس كرد براي كاهش درد به روش يا روش‌هايي متوسل شد و از همان زمان طبابت آغاز گرديد. طب سنتي در گذشته پيشه‌اي محسوب مي‌شد كه سلامت از دست رفته انسان را از طريق علم و عمل به بدن وي بازمي‌گرداند. طب سنتي در قديم به طب ركاء و طب‌العجائز و يا فولك مديسين مشهور بود. هر قوم يا هر مليتي از نظر داشتن طب سنتي بسيار غني هستند چرا كه براي درمان امراض مختلف به شيوه‌هاي خاص خود عمل مي‌نمودند. از ديرباز در ايران سابقة درخشان پزشكي و درمان وجود داشته است و دانشمندان سرشناس بسياري در اين علم ظهور كردند كه آثار آنها مورد تدريس و تحقيق بزرگ‌ترين مراكز علمي جهان بوده است.
ريشه طب سنتي در ايران بر مبناي تعاليم اوستا و زرتشت بود كه نمونه‌هايي از آن را در اشعار فردوسي درباره جمشيد مي‌بينيم. طب سنتي ايران تشكيل شده است از طب قديم فلات ايران، طب شرقي، طب يوناني، طب شفاهي و طب اسلامي كه روايات بزرگان ديني بر آن اشاره دارد. ايرانيان سهم بزرگي در پيشرفت طب قديم داشتند و بزرگ‌ترين عواملي كه در بنيانگذاري هسته مركزي طب سنتي دخالت داشتند علاوه بر ويژگي‌هاي طبيعي مي‌توان به فتوحات و سياست شاهان هخامنشي و ساساني به ويژه كوروش، شاه‌پور اول، انوشيروان و پس از آن به آيين اسلام اشاره كرد.
مهم‌ترين امتياز اسلام در اين خصوص دستورات قرآن و بزرگان دين در امر تفكر و تدبر در محيط زيست و درون وجود انسان و تشويق مسلمانان به يادگيري علم بود كه در نتيجة آن گسترش تمامي علوم پيشين و تازه‌سازي آنها بود كه ايرانيان در اين قسمت يعني طب سهمي بسيار بزرگ داشتند. چنانكه مي‌دانيم بزرگ‌ترين پزشكان عالم اسلام ايراني بودند و طب سنتي در همان دوره‌هاي اوليه در كشورهاي مختلف جهان به سرعت گسترش يافت.
در هر دوره‌اي از تاريخ به تعداد اطباء افزوده شد و هر كدام اصولي را به علم طب افزودند. فن طبابت بيشتر مربوط به استعداد شخصي است چه بسا پزشكاني كه بسيار خوب تحصيل كرده اند اما در تشخيص بيماري دچار مشكل بودند.
در تمدن اسلامي گروهي از پزشكان (به ويژه در بين ايرانيان) پا به ميدان گذاشتند كه با داشتن استعداد پزشكي در تشخيص بيماري‌ها نام پرافتخاري را نصيب خود كردند. سرشناس‌ترين اين پزشكان ايراني زكرياي رازي، ابوعلي‌سينا، مجوزي، موفق‌هروي، جرجاني، حكيم مؤمن بودند. اساس تشخيص بيماري توسط اين پزشكان در طب سنتي بر مبناي اين بود كه آن‌ها براي انسان چهار طبع يا صفت را در نظر مي‌گرفتند كه عبارت بودند از گرمي، برودت، رطوبت و يبوست كه گرمي از حرارت، برودت از سردي، رطوبت از تري و يبوست از خشكي پديدار مي‌شد و از تركيب كردن اين طبع‌ها بود كه خصوصيات ديگري چون گرمي و خشكي، گرمي و تري، سردي و تري و سردي و خشكي حاصل مي‌شد و از آنجا كه 4 عنصر تشكيل‌دهندة جهان را آتش، هوا، آب و خاك مي‌دانستند هر كدام از خواص اشياء و عناصر را در خاصيت طبع ها مي‌آوردند به‌طوري كه آتش و نور (گرمي و خشكي)، هوا (گرمي و تري)، آب (سردي و تري) و خاك (سردي و خشكي) را شامل مي‌شد. بعد از تقسيم‌بندي طبع‌ها و توزيع هر كدام در عناصر چهارگانه در استان مزاج‌ها پديد مي‌آيد. مثلاً اگر گرمي و سردي با هم در يك فرد باشند و خشكي بر رطوبت يا تري غالب باشد آن فرد را خشك‌مزاج گويند.
از سوي ديگر با خوردن خوراك‌ها فعل و انفعالاتي بر روي غذا و خوراك‌ها در بدن پديد مي‌آيد كه آنها را صفرا (زردآب)، دم (خون)، بلغم (خون سفيد) و سودا (زردآب سوخته) مي‌ناميدند. بعضي از اين اخلاط براي بدن خوب و برخي مضرند. اخلاط خوب آنهايي هستند كه به بدن خوراك و نيرو مي‌رسانند و جايگزين مايعات يا رطوبت از دست رفته شوند و خلط‌هاي (اخلاط) بد آنهايي هستند كه چنين عملي را در انسان انجام نمي‌دهند و عمل تغذيه بدن بايد با دارو مداوا شود. از نظر پزشكان طب سنتي در صورت رعايت نشدن تعادل در اموري چون خوردن و آشاميدن، هوا، خواب، بيداري، اعراض نفساني، حركت و سكون، احتباس و استفراغ، بدن از سير طبيعي و مزاج اصلي خود منحرف مي‌شود و سلامت ذاتي او به خطر مي‌افتد و شخص دچار مرض (بيماري) مي‌شود. از اين‌رو نياز به دارو پيدا مي‌كند تا به حالت اصلي خود برگردد. اين دارو است كه مي‌تواند با كمك طبيعت و با دقت نظر، مزاج را به حالت طبيعي بازگرداند. بنابراين يك اصول پزشكي خاصي وجود داشت كه پزشكان آن زمان مي‌بايستي به آن آشنايي داشته باشند تا در درمان‌ها از آن استفاده كنند.
در طب قديم براي معالجه بيشتر بيماري‌ها از گياهان استفاده مي‌كردند چنانكه مي‌توان پيشرفت داروهاي گياهي را همپاي پيشرفت طب سنتي دانست. در قديمي‌ترين سند خطي طب سنتي كه به خط ميخي بابلي در اور و بين‌النهرين كشف شده بحث از علم طب و درمان‌شناسي به ويژه با ريشه، ساقه و برگ گياهان شده است كه به احتمال زياد به 003 سال پيش از ميلاد مربوط مي‌شد.
در ايران باستان نيز از گياهاني چون كندر، صندل، كافو و عود براي بخور دادن استفاده مي‌كردند. استفاده از گياهان به شيوه‌هاي مختلفي چون افشره، جوشانده، ضماد، روغن و يا خام آن صورت مي‌گرفت. شستشوي بدن با عصاره آميخته به گياهان در قديم بسيار رايج بود. پدر طب سنتي در ايران ابوعلي‌سينا است كه در زمينه گياه‌درماني و دارودرماني از نوابغ روزگار بود، تمدن اسلامي در قرن هفتم ميلادي رشد چشمگير خود را در علم پزشكي شروع كرد و شاهد تكامل گسترده در زماني كوتاه بود و پزشكان برجسته‌اي پزشكي را از اعماقي كه در آن افتاده بود بالا كشيدند و سبب پيشرفت آن شدند. دانشمندان بزرگ اروپايي و پزشكان قرون وسطي و رنسانس تحسين خود را اعلام كردند و مهارت بزرگ پزشكان اسلامي را پذيرفتند. از جمله اين پزشكان نامي مي‌توان به رازي پزشك متخصص بغداد، ابوعلي‌سينا كه سردسته پزشكان بود و زهراوي پدر جراحي عرب اشاره كرد.
منبع: روزنامه اطلاعات